مسافر آسمان دلنوشته های مذهبی
|
وقتی به تمام شدنم زل می زنم وقتی انبوهی از دنیا روی دلم تلمبار می شود وقتی روحم برای ازادی از جسمم پر پر می زند وقتی بند های دلم پیچ در پیچ می شود و من از باز کردن آن ها عاجزم وقتی پزواک آرزوهایم تنها به سقف دنیا میخورد و برمی گردد وقتی ابلیس نفسم چپ چپ مرا می نگرد به گوشه ای کز می کنم و سجاده عشق را می گشایم چشمانم را به دریای دلم دعوت میکنم و از تو اجازه باریدنشان را می گیرم پیشانی ندامت را بر روی مهر امید می گذارم و تورا فریاد میکنم آری مولای من ? من از توام ?من از جنس دنیا نیستم که شادم کند من از جنس توام از جنس اسمانم و به آ نجا تعلق دارم سرم را در آغوش مهربانت می گذارم و ان قدر زار می زنم تا به هق هق بیافتم و دست نوازشت را روی سرم حس کنم واآن لحظه برای من ناب ترین لحظات است اللهم اززقنا.... [ پنج شنبه 92/4/27 ] [ 4:16 عصر ] [ عاشق پرواز ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |